مرندی، امنیتپژوه: شیوه فیلترینگ ما زمینهساز ناآرامیها شد/ بخشی از نسل جدید، حکومت را مانع سبک زندگی خود میداند/ دولت باید برای فرهنگ بسترسازی کند نه اینکه متولی شود/ حکومت نباید معترضان را «دیگری» ببیند
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۶۳۲۵۶
به گزارش جماران؛ به نقل از ایرنا، «سیدعلی مرندی» معتقد است در چارچوب جنگ هیبریدی که در آن به سرمیبریم و در سیاستگذاری فضای مجازی و فرهنگی، به گونهای عمل کردهایم که فرصتها به تهدید تبدیل شده و نهادهای رسمی آموزشی و تربیتی، گاهی کارکرد معکوس پیدا کردهاند.
گفتوگو با «سیدعلی مرندی» امنیتپژوه پیشروی شماست:
دچار جنگ هیبریدی هستیممرندی در بررسی زمینههای اعتراضهای به دو رویکرد متفاوت اشاره میکند؛ یکی رویکردی که همه این اعتراضها را به دخالت خارجیها مربوط میداند و رویکرد دوم، کل این اعتراضها را برساخته مردم میداند؛ اما قضیه، میانه این دو رویکرد است یعنی از سویی این اتفاقاها مبتنی بر جنگ ترکیبی (جنگ هیبریدی) برخی کشورهای خارجی است و آنها از ابزارهای مختلفی همچون حمایت از ناآرامیهای خیابانی، تحریم، دیپلماسی، حملات سایبری، تبلیغات، حمایت از گروههای تجزیهطلب و مسلح استفاده کردهاند تا بتوانند سبب تضعیف نظام حکمرانی در ایران شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته مرندی، از سوی دیگر این اتفاق نباید ما را به اشتباه بیاندازد و همه چیز را مبتنی بر دخالت خارجی تفسیر کرد زیرا جنگ هیبریدی بر بستر نظام حکمرانی سوار میشود؛ یعنی ضعفهای درون سیستم نظام حکمرانی را میبیند و بر همان مبنا به بهترین وجه، بهترین انتخاب را میکند تا بتواند به ساختار نظام حکمرانی ضربه بزند.
در واقع تهاجم ترکیبی بر بستر نارساییهای داخلی شکل میگیرد و مهاجم با استفاده از ظرفیت تهدیدهای داخلی و در بستر آن، ابزارهای خود برای تهاجم ترکیبی را انتخاب میکند.
این امنیتپژوه میگوید: نباید رخدادهای پیش آمده در کشور را فقط به دلیل مرگ یکی از هموطنانمان یا فقط به دلیل مساله گشت ارشاد و حجاب تحلیل کرد. این در حالی است که این قضیه پیش زمینههایی دارد که تا زمانی آنها را خوب بررسی نکنیم نمیتوانیم به فهم درست از علل این وقایع دست پیدا کنیم. فقط یکی از این زمینهها مساله حجاب است. بخشی از جامعه ما اینگونه فکر میکند که حکومت نمیخواهد اجازه دهد آنها به لحاظ فرهنگی آنگونه که دوست دارند، زندگی کنند و به همین دلیل این گروه حکومت و دولت را مزاحم زندگی خود میدانند.
بخشی از نسل جدید، حکومت را مانع سبک زندگی خود میداندوی با یادآوری به اعتراضها در ایران اضافه میکند: با توجه به چنین پیش زمینههایی، من این اعتراضها را در کل در حوزه مسائل فرهنگی و بهویژه در حوزه «سبک زندگی» میبینم. ما در کشور شاهد نسلی هستیم که برخی از آنها میگویند من این نوع از زندگی میخواهم و حکومت را مانع سبک زندگی خود میداند.
از طرف دیگر ساختارهای رسمی نتوانسته در حوزه مسائل حوزه سبک زندگی پاسخگوی بخشی از نیاز جوانان باشد؛ در چنین جایگاهی موسیقی رپ به عنوان سبک موسیقی مورد علاقه نسل جدید بهکلی غیرمجاز شناخته میشود و از سوی دیگر حکومت نتوانسته به مساله نیاز جنسی در وضعیت کنونی و با توجه به موانع ساختاری، فرهنگی و اقتصادی پاسخی در خور بدهد. در چنین موقعیتی ناآرامیهای اخیر را نمیتوان فقط به مرگ خانم امینی مربوط دانست بلکه این اتفاق جرقهای برای چنین ناآرامیهایی بود.
سیاستهای حوزه فضای مجازی و نقش آن در ناآرامیهامرندی، یکی دیگر از مسائل مرتبط با ناآرامیها را مربوط به فضای مجازی میداند و میگوید: این امر به معنای سیاستهای نادرست در باب این فضاست. از یک طرف ما در سالهای گذشته بهگونهای فیلترینگ کردیم که اینستاگرام به یگانه شبکه اجتماعی قدرتمند تبدیل شد.
البته واتسآپ نیز در کنار آن بود اما واتسآپ بهدلیل آنکه بیشتر ماهیت گروههای خانوادگی و ارتباط با دوستان و آشنایان داشت از اساس هیچگاه در ایران ماهیت شبکه اجتماعی سیاسی_خبری و فرهنگی پیدا نکرد.
در این میان ما همه را به سمت اینستاگرام سوق دادیم در حالی که نسبت به دیگر شبکههای مجازی شاید بدترین گزینه برای ما و ضد ایرانیترین شبکه مجازی است. اگر پیش از این افراد در چند شبکه مجازی بودند، با فیلترینگی که انجام دادیم بر اینستاگرام متمرکز شدند و این قدرت چانهزنی ما با اینستاگرام برای کم کردن محدودیتهای صفحات طرفدار نظام را پایین آورد.
از طرف دیگر وقتی مردم به دلیل فیلترینگ مجبور میشوند فیلترشکن نصب کنند به سرعت در تبلیغات خود سایتهای اپوزیسیون همچون رادیو فردا باز میشود. این یعنی ما با بخش گستردهای از جامعه که حتی ممکن است سیاسی هم نبوده باشند، کاری کردیم که با چنین سایتهایی آشنا شوند و برای این سایتها مشتری جذب کردیم. همچنین این فیلترشکنها بخشی گستردهای از تبلیغاتی که انجام میدهند، تبلیغات غیراخلاقی است.
پس ما در زمینه فیلترینگ نه فقط نتوانستیم موفق باشیم بلکه اطلاعات خصوصی مردم خود را در اختیار آنها قرار دادهایم. این سیاست ناکارآمد هم در قبال زیست مردم قرار گرفت و هم ابزارهای جدیدی برای ضدانقلاب و مخالفان فراهم کرد.
موضوع دیگری که در در مورد اینستاگرام باید به آن اشاره کرد، رشد سلبریتیها در این فضاست؛ من از اینستاگرام به عنوان کارخانه سلبریتیسازی نام میبرم. سلبریتیها در این فضا آنچنان رشد کردند که مرجعیت خبری و رسانهای یافتند و در غیاب استادان و متخصصان حوزه علوم انسانی در جایگاه تجویز برای مردم قرار گرفتند.
در چنین موقعیتی که غیرمتخصصان در موضعی تخصصی و در مقام راهبری قرار بگیرند، شاهد افول و تنزل امر سیاسی خواهیم بود. در چنین موقعیتی وقتی میخواهیم تفاوت این ناآرامیها با ناآرامیهای گذشته را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که سلبریتیها در این ناآرامیها نقش بسیار گستردهتری داشتهاند.
دولت باید برای فرهنگ بسترسازی کند نه اینکه متولی شودمرندی درباره ارائه راهکار برای ناآرامیها نیز خاطرنشان میکند: جمهوری اسلامی حکومت دینی است و حکومت دینی با دین حکومتی متفاوت است. اگر حکومت دینی ثمره منویات الهی است، دین حکومتی دقیقا ضد آن است. عرصه فرهنگ، عرصه مردم است و آن چیزی در عرصه فرهنگ میتواند مورد پذیرش قرار گیرد که متولی اصلی آن مردم باشد.
در این زمینه دولت باید بسترسازی انجام دهد اما خودش متولی فرهنگ نباشد. برای نمونه گشت ارشاد یکی از نمونههای حکومتی کردن مساله حجاب است. به این صورت که از سمت مقابل یک پویش ضدحجاب با روکشِ مردمیبودن، تلاش میکند مردم را به سمت خود بکشاند و از سوی دیگر، ما با ساختهای حکومتی که ممکن است گاهی خشن هم شوند، به دنبال حجاب هستیم. به نظرم باید حجاب را به صورت پویش و از طریق مردم دنبال میکردیم و نه به صورت ساختهای حکومتی.
ریشه ناآرامیهای اخیراین امنیتپژوه ناآرامیهای اخیر را پیش زمینه سالها و بلکه دههها اشتباهها در نظام حکمرانی میداند و میگوید: نمیخواهم دخالت بیگانه را نادیده بگیرم بلکه اینها بهعنوان شدتدهنده عمل میکند.
باید اشاره کرد که گفتمان رسمی و ساخت اجتماعی رسمی ما با یکدیگر در تضاد است. اگر فردی در ساختارهای نظام رسمی ما مانند دانشگاه، تلویزیون و آموزشوپرورش که ساختارهای تربیتی نظام هستند، رشد پیدا کند، به یکی از مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل میشود؛ خانواده، هیاتهای مذهبی و شبکه اقوام و دوستان توانستهاند نظامهای ارزشی و دینی در جامعه انتقال دهند اما نهادهای رسمی همچون دانشگاه، تلویزیون و آموزشوپرورش به صورت عادی، فرد را در تعارض با چارچوب ارزشی نظام، پرورش میدهد.
ساختارهای نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد بهگونهای هستند که با گفتمان نظام در تعارضاند؛ به طور مثال، چگونه از یک دانشجوی دکتری علوم سیاسی که میگوید؛ «همه منابعی که برای آزمون دکتری علوم سیاسی خواندهام یا ترجمه اندیشمندان غربی لیبرال بوده و یا نویسندگان داخلی سکولار!» انتظار داریم طرفدار نظام باشد؟
آیا ممکن است ما در نظام آموزشی خود لیبرالیسم و سکولاریسم را آموزش دهیم و تبلیغ کنیم و بعد انتظار داشته باشیم دانشجویان طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی باشند؟
در تلویزیون هم به همین صورت است و ما افرادی را بزرگ کردیم و به آنها تربیون دادیم که میدانستیم چنین مشکلی برای ما پیش میآورند و در آموزشوپرورش نیز به همین صورت است؛ بحث آموزش پررنگ شد و بحث تربیت کمرنگ شده؛ در واقع سخن در آن است که با بودجه نظام جمهوری اسلامی و در ساختارهای نظام فرهنگی و تربیتی آن، داریم برای مقابله با انقلاب اسلامی نیرو تولید میکنیم.
برای حکمرانی فضای مجازی چارهای بیاندیشیممرندی با بیان اینکه از اساس حکمرانی فضای مجازی و فضای فرهنگی در اختیار جمهوری اسلامی نیست، میگوید: در مورد شبکههای مجازی که به طور عمده آمریکایی هستند، اگر فردی هیچ فعالیت سیاسی هم نداشته باشد؛ مبتنی بر الگوریتمهای اینستاگرام، پستها و صفحههای سیاسی مخالف به او پیشنهاد میشود. از سوی دیگر در هر کجا که میتوانستیم کنشگری انجام دهیم از طریق اعمال محدودیت (همچون بستن صفحه، تعلیق کاربر، انسداد هشتگ، جلوگیری از رشد صفحه و ...) امکان کنشگری از ما گرفته شد و در چنین الگوی نشری، حتی اگر بهترین عملکرد تولید محتوا هم وجود داشته باشد، در چنین پلتفورمهایی به دلیل الگوریتمهای اعمالی هیچگاه نخواهیم توانست سخن خود را به مخاطب مورد نظر برسانیم و در نهایت در فضایی محصور و با مخاطبی خاص، سخن خود را به اشتراک میگذاریم.
وی میافزاید: البته در چنین موقعیتی، صرف فیلترینگ نمیتواند راهحل این مساله باشد و نیاز به روشهای مکملی وجود دارد. سیاست محدودسازی برای سایتها و اپلیکیشنهای خارجی آنجا توانسته منجر به انتقال حکمرانی فضای مجازی به داخل شود که جایگزین بومی آن وجود داشته است.
برای نمونه ما در «آپارات» به عنوان جایگزین «یوتیوب» موفق بودهایم؛ در مسیریاب «نشان» و «بلد» به عنوان جایگزین «ویز» هم موفق بودهایم؛ حتی در دورهای بیش از ۴۰ میلیون نفر از طریق پوسته تلگرامی، تلگرام طلایی و هاتگرام به تلگرام متصل میشدند که تا حدی به حکمرانی ملی بر فضای مجازی منجر شد.
اکنون در باب پیامرسانها نیز نخستین راهکار این است که علاوه بر سرمایهگذاری فوری روی رسانههای بومی، با برخی از پلتفورمهایی که در کشورهایی هستند و حاضرند الزامات نظام حکمرانی ایران را بپذیرند، مذاکراتی انجام دهیم که مبتنی بر قوانین داخلی ایران فعالیت کنند و به نوعی انحصارزدایی از اینستاگرام صورت گیرد.
همچنین نیاز است برای ساماندهی کسبوکارهایی که در بستر اینستاگرام فعال هستند، چارهای اندیشیده شود. باید بستری فراهم کنیم که کسبوکارهای آسیب دیده در فضای مجازی در سامانهای ثبتنام کنند و از طریق بیمه، مزایای تبلیغاتی، معافیتهای مالیاتی و موارد مشابه، ضررهای وارد شده به کسبوکارهای مجازی تا حدی جبران شود. برای این کار باید کمیتهای در نظر گرفته شود که این کسبوکارها کمترین آسیب ببیند.
حکومت نباید معترضان را «دیگری» ببیندمرندی در پایان خاطرنشان میکند: حکومت نباید معترضان را «دیگری» ببیند. اگر نظام معترضان و منتقدان را دیگری دید، آن زمان نوع برخورد متفاوت میشود. چرا؟ زیرا اگر دیگری دید، آن زمان بهدنبال اقناع و تعامل و گفتوگو با آنها نخواهد بود؛ چه آنکه در فضای بدبینی امکان تعامل وجود ندارد.
اتفاقا اکنون بحث اپوزیسیون بر سر این است که گفتوگو شکل نگیرد و به همین دلیل نیز شاهد برخی از شعارهای رکیک و تند هستیم. معتقد به این هستم که ما باید با باز کردن فضای داخلی در زمینه سیاسی اجازه گفتوگو بدهیم؛ یعنی شورای نگهبان فضای سیاسی را باز کند و اجازه دهد مردم با تفکرات گوناگون، نمایندگان تفکر خود را در نظام حکمرانی ببینند؛ آن زمان میتوانند در چارچوب قانون فعالیت کنند. این ناآرامیها از طرفی باید ما را به این ترس مواجهه کند که اتفاقهایی افتاده و نیازمند تغییرات گستردهای هستیم و از طرف دیگر، این ترس نباید امید ما را از بین ببرد یا ما را به موضع انفعال بکشاند.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا فضای مجازی فیلترینگ فیلتر اینترنت اعتراضات ایران اعتراضات در ایران فیلترینگ اینترنت افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا چنین موقعیتی جمهوری اسلامی نظام حکمرانی زندگی خود جنگ هیبریدی سوی دیگر فضای مجازی ناآرامی ها اعتراض ها سبک زندگی زمینه ها سایت ها گفت وگو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۳۲۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به آسیبهای نوپدید فضای مجازی
بسیاری از افرادی که به اینترنت اعتیاد دارند هرگز آن را نمیپذیرند، زیرا برای آنها اینترنت جزئی از زندگی محسوب میشود ولی با وجود این روانشناسان بر این باورند که فرد معتاد به اینترنت دارای نشانههایی است که میتوان از این طریق به وابستگی فرد به اینترنت پی ببرد.
خبرگزاری ایمنا؛ فرزانه دهقانی، دکترای ارتباطات و رسانه در یادداشتی با موضوع آسیبهای نوپدید فضای مجازی نوشت:
«گسترش جامعه اطلاعاتی و ارتباطی و نیز شکل شکلگیری جهان مجازی در کنار جهان واقعی فرایند زندگی را دستخوش تغییرات زیادی کرده است؛ افزایش تصاعدی ضریب نفوذ اینترنت در ایران و تأثیر استفاده بیش از حد بروی خانوادهها، چنانچه بهصورت برنامه، برنامهریزی و مدیریت نشده در این فضا قرار گیرند خانواده و جامعه را نیز دچار مشکل خواهند کرد، اما قسمت مهم این پژوهش مؤلفه اعتیاد مدرن و آسیبهای نوپدید که بهعنوان عنصر اساسی و اصلی است، در واقع استفاده بیش از حد و بیمار گونه از اینترنت که باعث دور شدن فرد از دوستان و خانواده خانوادهاش شود و اختلالات رفتاری یا شخصیتی را در وی ایجاد کند، اعتیاد به اینترنت یا شبکههای اجتماعی نامیده میشود، این اعتیاد که سرآمد همه اعتیادهای رفتاری است رشد روزافزونی پیدا کرده و عوارض ناگواری به همراه دارد. اعتیاد به اینترنت نیز با علائمی همراه است: همچون اضطراب، افسردگی، کج خلقی، بی قراری، تفکرهای وسواسی، کناره کنارهگیری، اختلالات عاطفی و از هم گسیختگی روابط اجتماعی (علوی و جنتی فرد ،۱۳۹۰، ص .۲۲؛ سهراب زاده ،۱۳۸۹).
استفاده از اینترنت علاوه بر اینکه مزایای تأثیرگذار متعددی بر جوامع دارد ولی از سوی دیگر اثرات منفی از جمله اطلاع رسانی جهتدار و غیر منصفانه، نادیده گرفتن هویت ملی و دینی جوامع مختلف، تخریب باورهای اخلاقی، فرهنگی، آداب و سنن پیشرو و شبهه افکنی و تردید پردازیهای کاذب، تزلزل بنیان خانواده، پوچی گرایی، القای ناهنجاریهای انسانی، تضییع نیرو و استعدادهای انسانی، مشکلات جسمانی و… از جمله جنبههای منفی این شبکههای ارتباطی جدید است (علوی وجنتی فرد ،۱۳۹۰).
گسترش فضای مجازی و استفاده بیش از حد در حوزه فردی شامل تغییرات سبک زندگی به منظور گذراندن زمان بیشتر در شبکه و کاهش کلی فعالیتهای بدنی و بیتوجهی به سلامت فردی در نتیجه فعالیت اینترنتی، اجتناب از فعالیتهای مهم زندگی، کمبود خواب و یا تغییر الگوهای خواب برای گذراندن زمان بیشتری در شبکه، کاهش معاشرت و در نتیجه ازدست دادن دوستان، غفلت از خانواده و دوستان، بیتوجهی به مسئولیتهای شغلی و شخصی، خشونت بیش از حد، پرخاشگری، تغییر عادتهای رفتاری، بی توجهی به نظافت شخصی و… در حوزه رابطه فرزندان و والدین نیز تغییراتی به وجود آورده است که از جمله آن به کاهش نقش خانواده به عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند، شکاف نسلی به دلیل رشد تکنولوژی، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو را میتوان نام برد. در بحث ازدواجها نیز مسائلی چون ناپایداری ازدواجها، تغییر الگوی همسرگزینی، نداشتن مهارتهایی برای ازدواج ناتوانی والدین برای آموزش به فرزندان، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، تمایل به دریافت مهریههای سنگین، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش تنوعطلبی جنسی مردان و … را میتوان اشاره کرد (جعفری و دیگران ،۱۳۹۱؛ منایز ،۲۰۱۵)
بسیاری از افرادی که به اینترنت اعتیاد دارند هرگز آن را نمیپذیرند، زیرا برای آنها اینترنت جزئی از زندگی محسوب میشود ولی با وجود این روانشناسان از جمله سامسون و کین بر این باورند که فرد معتاد به اینترنت دارای نشانههایی است که میتوان از این طریق به وابستگی فرد به اینترنت پی ببرد، هرچند که این نشانهها به تنهایی نمیتوانند معیار مستقل و کاملی برای اعتیاد مجازی به شمار آیند، انجمن روانپزشکان آمریکا (APA ) معیارهایی را مشخص کرده است که فرد باید حداقل ۳ مورد از این معیارها را حداقل به مدت ۱۲ ماه داشته باشد:
۱- زمان پرداختن به امور شخصی خود را صرف شبکههای اجتماعی میکند؛ از جمله ساعات ضروری برای خواب را در این فضاها سپری میکند.
۲- تغییر عادت رفتاری؛ استفاده از اینترنت باعث میشود که شخص از سایر فعالیتهایی که قبلاً برای او لذت بخش بوده، دست بکشد.
۳- زمانی که باید تکالیف درسی یا کاری انجام دهد، در اینترنت سپری میکند. (رابرتس ،۱۳۹۲)
۴- چنانچه ارتباط با شبکههای اجتماعی به دلیلی قطع شود، احساس افسردگی، بی قراری و بدخلقی میکند.
۵-خستهتر و کج خلق تر از زمانی است که اینترنت جزئی از زندگی وی نبود . دامنه تنشهای عصبی او بالاتر است و از سردردهای عصبی رنج میبرد .
۶- بیش از حد خشونت نشان میدهد و پرخاشگری و قانون شکنی میکند.
۷-در زمان دل مشغولیهای فکری و ذهنی، ساعات متمادی را صرف چک کردن شبکههای اجتماعی میگذرانند .
۸- هنگامی که فرد دسترسی به شبکههای اجتماعی ندارد دائم به استفاده مجدد از آن فکر میکند و ذهن خود را مشغول نوع فعالیتهای موردنظر میکند.
۹- روزی چند بار و بهطور مرتب شبکههای اجتماعی و گروهها و کانالهای خود رابررسی میکند.
۱۰-در حین اتصال به شبکههای اجتماعی ، زمان خود را از دست میدهد و متوجه گذشت زمان نیست.
۱۱- زمان بسیار کوتاهی برای وعدههای غذایی صرف میکند و به علت از بین رفتن وعدههای غذایی کمبود وزن پیدا میکند. (امیدوار و صارمی ،۱۳۸۱)
۱۲- هنگام استفاده از شبکههای اجتماعی احساسی آمیخته به خوشنودی و گناه میکند
۱۳- ترجیح میدهد به اینترنت وصل شود تا اینکه با دوستان یا خانواده باشد. و به عبارتی دیگر به دوستان خانواده و کلیه مسئولیتهای خود پشت پا میزند.
۱۴- روابط جدیدی با افرادی که هنگام ورود به شبکههای اجتماعی با آنها آشنا شده، تشکیل میدهد و بیشتر مایل است با آنها ارتباط برقرارکند .
۱۵- کمتر از خانه بیرون میرود و فعالیتهای اجتماعی او کاهش چشمگیری پیدا میکند.
۱۶- راجع به اینکه چه مدت برخط بوده است یا در مورد میزان ساعات صرف شده در فضای شبکههای اجتماعی به خانواده، والدین، همسر و یا رئیس خود دروغ میگوید .
۱۷- دیگران از او به علت صرف زمان طولانی در اینترنت ناراحت هستند و مرتب از او گله میکنند.
۱۸- در موقعی تنهایی و خلوت و زمانی که کسی در خانه نیست، به سراغ فضا میرود.
۱۹- از محدودیتهای زمانی که برای وی به منظور استفاده از اینترنت تعیین شده است، سرپیچی میکند.
۲۰- تمام تلاشها برای محدود ساختن ساعات استفاده از اینترنت بی نتیجه مانده است. (جعفری و دیگران ،۱۳۹۱)
مخاطب ایرانی با رسانههای مدرن از قبیل اینترنت و تلفن همراه که مجهز به امکانات پیامک و بلوتوث است نیز مواجه است، سبد فرهنگی خانواده ایرانی دچار تغییرات فراوانی شده است که همگی به نوعی مروج سبک زندگی مدرن است که خاستگاه این نوع سبک زندگی تمدن غربی است و ترویج این شیوه از زندگی، لاجرم تمام مؤلفههای معرفتی تمدن غرب را شایع میسازد و موجب میشود بیسامانی در مسائل فرهنگی و اجتماعی در کشور افزایش یابد؛ در این خصوص مدیران و برنامه ریزان و سیاست گذاران اجرایی و کاربردی، لازم است که در راستای کاهش مشکلات ناشی از استفاده شبکههای اجتماعی با برگزاری دورهها، جلسات کارگاهی، بازدیدهای علمی و آموزشی و تصویب سیاستها، نظامهای کنترل کیفی و فنی برنامهریزیهایی انجام دهند.»
کد خبر 748386